امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) روز یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ هـ. ق در مدینه دیده به جهان گشود. دوران امامت آن حضرت ۲۰ سال بود که با سه تن از حکمرانان مستبدّ عباسی، یعنی هارون، امین و مأمون معاصر بود. مامون به فکر آن افتاد که با طرح واگذاری خلافت یا ولایتعهدی به شخصیتی مانند امام رضا علیه السلام، پایه های لرزان حکومت خود را تثبیت کند. امام رضا علیه السلام با ظرافت عملی بی مانند، روشی اتخاذ کرد که هم خواسته ی مامون تامین نشود، و هم سراسر بلاد پهناور اسلام به حق نزدیک شوند.
امام رضا علیه السلام هشتمین امام شیعه اثنا عشری است و پیامبر(ص) نام وی را به صراحت ذکر فرموده: علی فرزند موسی، فرزند محمد، فرزند علی، فرزند حسین، فرزند علی، فرزند ابوطالب که درود خدا بر همه آنان باد.
کنیه اش ابوالحسن است.
برخی از لقبهایش عبارتند از رضا، صابر، زکی، ولی.. .
نقش انگشتریش: حسبی الله، یا به روایت دیگر ماشاء الله، لا قوة الا بالله.
زادگاهش در مدینه به سال ۱۴۸ هجری بود. یعنی در همان سالی که جدش امام صادق(ع) در گذشت و این نظر بیشتر علما و تاریخ نویسان است.
تاریخ وفات امام رضا(ع)، بنا به گفته علمای و مورخان بزرگ، سال ۲۰۳ هجری در طوس بوده است.
تاریخ زندگی امام رضا علیه السلام
۱۴۸ قمری: میلاد با برکت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در مدینه.
۱۷۰ قمری: آغاز خلافت هارون الرشید.
۱۷۹ قمری: زندانی شدن امام موسی کاظم علیه السلام برای بار دوم به دستور هارون الرشید.
۱۸۳ قمری: شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام، پس از چند سال حبس در زندان هارون الرشید، و آغاز امامت امام رضا علیه السلام.
۱۹۴ قمری: اختلاف و درگیری امین و مأمون.
۱۹۵ قمری: تولد امام جواد علیه السلام در مدینه؛ درگیری سپاه مأمون به فرماندهی طاهر بن حسین با لشکر امین به فرماندهای علی بن عیسی و پیروزی طاهر و مرگ علی بن عیسی.
۱۹۸ قمری: آغاز خلافت مأمون؛
۲۰۰ قمری: نخستین سفر امام جواد علیه السلام همراه پدر بزرگوارش به مکه برای زیارت خانه خدا؛ احضار امام رضا علیه السلام به مرو از سوی مأمون و هجرت امام از مدینه به مرو از راه بصره.
۲۰۱ قمری: معرفی امام رضا علیه السلام به عنوان ولیعهد از سوی مأمون؛ هجرت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام از مدینه به سوی خراسان و بیماری حضرت در ساوه و رحلت او در قم.
۲۰۳ قمری: شهادت امام رضا علیه السلام، در خراسان به دست مأمون.
هجرت امام رضا علیه السلام به ایران
هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو در سال ۲۰۰ق/۱۹۵ش بود. امام حج تمتع آن سال را به جای آورد و در هنگام طواف حج، امام جواد(ع) (۲۲۰ ـ ۱۹۵ق) با وی بود. امام جواد در آن هنگام شش ساله بود.
امام رضا(ع) در نیمه محرم (سال ۲۰۱ق/۱۹۵ش) قبر رسول خدا(ص) را زیارت کرد و با آن حضرت وداع گفت.
در جغرافیای خط سیر امام رضا(ع) از مکه و مدینه و پایان سفر ایشان به طوس و سرخس و سرانجام مرو، اختلافی نیست، اما در حد فاصل بین این دو خط سیر، چند دیدگاه وجود دارد. با جمع بندی روایات، به سه خط سیر عمده می توان دست یافت:
الف ـ مدینه، بصره، اهواز، فارس، یزد، نیشابور، طوس، سرخس و مرو.
ب ـ مدینه، نجف، بغداد، قم، ری، سمنان، آهوان، نیشابور، سرخس و مرو.
ج ـ مدینه، مکه، بصره، اهواز، دزفول، اصفهان، یزد، طبس، نیشابور، طوس، سرخس و مرو.
امام رضا علیه السلام و ولایتعهدی بدعهدان
مامون پس از آنکه برادرش امین را نابود کرد و بر مسند حکومت تکیه زد، در شرایط حساسی قرار گرفت، زیرا موقعیت او بویژه در بغداد که مرکز حکومت عباسی بود و در میان طرفداران عباسیان که خواستار «امین» بودند و حکومت مامون را در «مرو» با مصالح خود منطبق نمی دیدند، سخت متزلزل بود. و از سوی دیگر شورش علویان تهدیدی جدی برای حکومت مامون محسوب می شد، و نیز ممکن بود ایرانیان هم به یاری علویان برخیزند چون ایرانیان به حق شرعی خاندان امیر مؤمنان علی علیه السلام معتقد بودند، و در ابتدای کار بنی عباس هم داعیان عباسی برای سرنگونی بنی امیه از همین علاقه ی ایرانیان به خاندان پیامبر و دودمان امیر مؤمنان استفاده کرده بودند.
مامون که مردی زیرک و مکار بود، به فکر آن افتاد که با طرح واگذاری خلافت یا ولایتعهدی به شخصیتی مانند امام رضا علیه السلام پایه های لرزان حکومت خود را تثبیت کند، زیرا امیدوار بود که با مبادرت به این کار بتواند جلوی شورش علویان را بگیرد، و موجبات ضایت خاطر آنان را فراهم سازد، و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافت خود نماید.
پیداست که تفویض خلافت یا ولایتعهدی به امام فقط یک تاکتیک حساب شده ی سیاسی بود، و گرنه کسی که برای حکومت، برادر خود را به قتل رسانده بود، و نیز در زندگی خصوصی خود از هیچ فسق و فجوری ابا نداشت ناگهان چنان دیانت پناه نمی شد که از خلافت و لطنت بگذرد، و بهترین شاهد مکر و تزویر مامون نپذیرفتن امام از او است. چرا که اگر مامون در گفتار و کردار خود صادق می بود هرگز امام از بدست گرفتن زمام خلافت که جز امام هیچکس صلاحیت آن را ندارد طفره نمی رفت.
سیره سیاسی امام رضا علیه السلام
امام رضا (ع) در تمام سال های امامت خود نسبت به آگاه سازی مردم سکوت نکرده و تا آنجا که قدرت و امکان دارد در بیداری عمومی نسبت به شرایط سیاسی زمانه تلاش می کند. بدین ترتیب، ادعای مأمون در اظهار دوستی با خاندان پیامبر (ص) حتی با اصرار بر پذیرش ولایت عهدی از سوی امام (ع) نیز در جلب تودۀ مردم تأثیر چندانی ندارد.
یکی از اقدامات امام رضا (ع) در این زمینه، حفظ نظام سیاسی جامعه بر اساس اصول اسلام و سیرۀ نبوی است؛ لذا با همین هدف، شرط خواندن نماز عید فطر را عمل به سنت رسول الله (ص) قرار می دهد.
این موضع گیری بدان معناست که روش مأمون در امور سیاسی و حکومت داری، به خلاف سیره و روش پیامبر (ص) است. به طوری که حتی در امور بسیار سادۀ مذهبی و عبادی نیز این شیوه کنار گذاشته شده و تنها ظاهری از دین باقی مانده است. بدین گونه، مأمون که می کوشد با بهره گیری از روش های مختلف به نظام سلطنتی خود مشروعیت بخشد، با مشکلاتی روبرو می گردد.
یکی دیگر از استراتژی های آن حضرت (ع) در زمینۀ بیداری اذهان عمومی، تبیین و تثبیت حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) است که در هر مجلس و محفلی از آن یاد می کند. بیانات مفصل امام رضا (ع) راجع به بحث امامت، نمونه ای از تلاش آن حضرت (ص) در این خصوص است. روایات مربوط به نشانه های امامان (علیهم السلام)، صفات، فضل یا رتبۀ آنها، محور سخنان آن حضرت (ع) است. به عنوان نمونه، در روایتی از عبدالعزیز بن مسلم نقل شده که آن حضرت (ع) پس از ورود به مسجد جامع مرو و مشاهدۀ اختلاف مردم در مورد مباحث امامت، به ایراد سخن پرداخته، پس از ذکر آیاتی از قرآن در این باب، ضمن توصیف امام، نقش ایشان در حیات دنیوی و اخروی بشر را تبیین می کند.
سیره فرهنگی و تبلیغی امام رضا علیه السلام
ترجمه آثار علمی بیگانگان از زمان امویان شروع شد و در عصر عباسیان بویژه در زمان هارون و مأمون به اوج خود رسید. (همانگونه که در این زمان وسعت کشور اسلامی به بالاترین حد خود در طول تاریخ رسید) مأمون نامه ای به پادشاه روم نوشت و مجموعه ای از علوم قدیم و آثار ارسطو را درخواست کرد.
به دنبال نهضت ترجمه آنچه مایة نگرانی بود اینکه در بین این مترجمان افرادی متعصب و سرسخت از مذاهب دیگر مانند زردشتی، صائبی، نسطوری، برهمنهای هند، رومیان وجود داشتند و این فرصتی بود برای نشر افکار مسموم خود و القاء آن به جوانان و افراد ساده دل و همین طور محتوای خود این کتب نیز می توانست شبهاتی به همراه داشته باشد.
امام رضا علیه السلام با آگاهی از این خطر و با حضور فعال در جلسات بحثهای علمی که توسط مأمون برگزار می شد، سعی کردند جلو هرگونه انحراف احتمالی را بگیرند و برتری اهل بیت علیهم السلام را نشان دهند.
این مناظرات فراوان است و شیخ صدوق در «عیون اخبارالرضا» و علامه مجلسی در جلد ۴۹ بحارالانوار و استاد عزیزالله عطاردی در کتاب مسند الامام الرضا جلد دوم آورده اند مهمترین این مناظرات عبارت است از:
مناظره با جاثلیق (پیشوای عیسویان)، مناظره با رأس الجالوت (پیشوای یهود)، مناظره با هربز اکبر (پیشوای زردشتیان)، مناظره با عمران صائبی (از پیروان حضرت یحیی علیه السلام)،مناظره با سلیمان مروزی (عالم بزرگ علم کلام در خطة خراسان)، مناظره با علی بن محمد بن جهم (ناصبی و دشمن اهل بیت)، مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره.
روش گفتگو و مناظره های امام رضا علیه السلام
امام رضا(ع) همواره در مناظرات علمی خویش به این نکته توجه داشت که جانب عدل و انصاف رعایت شود و این نکته را به خصم خود نیز گوشزد می کرد. تأکید امام بر این مسئله حاکی از این است که اصولاً بدون رعایت این نکته، روند مناظره از هدف و مقصود که کشف حقایق و رفع ابهامات و جهالت هاست؛ دور می گردد و جز سردرگمی و جهالت بیشتر نتیجه ای در بر نخواهد داشت. به عنوان مثال حضرت در یکی از مناظرات خویش با شخصی به نام عمران صابی می فرماید: «بپرس ولی انصاف را از دست مده و از سخن باطل و فاسد و منحرف از حقّ بپرهیز» و یا در مناظره امام و جاثلیق چنین آمده است که وقتی او از امام می خواهد تا دو شاهد عادل نصرانی بر نبوت پیامبر شهادت دهند، امام رضا(ع) خطاب به وی چنین می فرماید که: «اکنون انصاف را رعایت کردی ای نصرانی»
امام رضا(ع) در مناظرات و گفتگوها، علاوه بر اینکه خود جانب انصاف و عدالت را رعایت می نمود، طرف مقابل را نیز به رعایت این فضیلت اخلاقی توصیه و تشویق می کرد. رعایت انصاف و عدالت در هنگام گفتگو و مناظره علاوه بر این که به ارتقاء سطح مناظره و جذابیت آن کمک می کند، تنش ها و دشمنی ها را می زداید و مناظره را به گفت وگویی ثمربخش و موفق تبدیل می سازد به نحوی که اختلافات و کج فهمی ها را از بین برده و دوستی و محبت و همبستگی را به ارمغان می آورد.
سیره اخلاقی امام رضا علیه السلام
«ابراهیم بن عباس »می گوید:«هیچگاه ندیدم که امام رضا علیه السلام در سخن بر کسی جفا ورزد، و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند، هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را بر آورده سازد رد نمی کرد، در حضور دیگری پایش را دراز نمی فرمود، هرگز ندیدم به کسی از خدمتکاران و غلامانشان بدگوئی کند، خنده ی او قهقهه نبود بلکه تبسم بود، چون سفره ی غذا به میان می آمد همه ی افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سفره ی خویش می نشاند و آنان همراه با امام غذا می خوردند. شبها کم می خوابید و بیشتر بیدار بود، و بسیاری از شبها تا صبح بیدار می ماند و به عبادت می گذراند، بسیار روزه می داشت و روزه ی سه روز در هر ماه را ترک نمی کرد، کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت، و بیشتر در شبهای تاریک مخفیانه به فقرا کمک می کرد.
«محمد بن ابی عباد»می گوید: فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود لباس او-در خانه- درشت و خشن بود، اما هنگامیکه در مجالس عمومی شرکت می کرد (لباسهای خوب و متعارف می پوشید) و خود را می آراست.