مرحوم آیت اللّه خویی گفته بودند که ما یک مجلس زنانه داشتیم آن وقتها در اصفهان خیلی بود که هفت هشت تا زن دور هم جمع می شدند یک روضه خوان هم می آمد و یک روضه برایشان می خواند. گفت این مجلس زنانه مزاحم من بود چون خانه ما کوچک بود و عصرها همه وقت من را می گرفت مزاحم بود ما این جلسه را تعطیلش کردیم. طولی نکشید چشمهای من درد گرفت و به اندازه ای دردش شدید شده بود که مرا از کار انداخت یک شب خانم (زن آقای خویی) خواب دیده بود که از طرف امام حسین آمدند گفتند که بنا بود این شوهر تو کور شود به خاطر همان جلسه ای که تعطیل کرد اما چونکه از بزرگان است از مروجین دین است آقا امام زمان از حسین(ع) اجازه گرفتند که تو را شفا بدهد شفایت هم به همین است الان که از خواب بیدار شدی یک مقدار از تربت بریز توی آب بروید این آب را به پشت چشم شوهرت بمالید. چشمش خوب می شود که زن آقای خویی از خواب بیدار شده بود و مرحوم آقای خویی خوابش نمی برد از چشم درد «نزدیک بود کور شود» دیگر پا شده بود تربت را ریخته بود توی آب و آب را ریخته بود به چشم آقای خویی، همان وقت آقای خویی خوب شده بود تربت حسین و جلسه امام حسین.
بنا بود شوهر تو کور شود!
- ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۱
لینک کوتاه : https://khm14.ir/?p=1187
- نویسنده : موسسه معرفت
- منبع : حوزه